آمارها نشان ميدهند هر سال حدود 30هزار نفر در كشور بر اثر ابتلا به سرطان جان خود را از دست ميدهند.
همچنين سالانه حدود 70 هزار مورد جديد به آمار مبتلايان به سرطان در كشور افزوده ميشود. به گفته كارشناسان، براساس آمار موجود، پيشبيني ميشود كه تقريبا 200 هزار نفر در كشور مبتلا به يكي از انواع مختلف سرطان باشند.
وزارت بهداشت اعلام ميكند كه بهطور متوسط در هر 100 هزار نفر جمعيت در هر سال حدود 100 مورد به سرطان مبتلا ميشوند و متوسط جهاني اين آمار بهصورت 143 نفر در 100 هزار نفر است.
با وجود همه اين آمارها، كارشناسان ميگويند: مهمترين چالشهاي ما در مورد بيماري سرطان اين است كه با وجود گسترش و اهميت اين بيماري، هنوز يك انستيتو ملي سرطان كه راهبردهاي كلي براي مقابله با سرطان در كشور ما را تعيين كند، نداريم.
رئيس انجمن سرطان ايران با اشاره به اينكه با درنظر گرفتن هرم سني ايران ميتوان پيشبيني كرد كه تا 15 الي 20 سال آينده اين بيماري افزايش يابد، معتقد است: بهدليل اينكه هزينه ايجاد كلينيكهاي غربالگري براي دولت سنگين است، بهتر است براي ايجاد آنها از كمكهاي مردمي و انجياوها بهرهمند شويم.
دكتر عبدالله فضلعليزاده ادامه ميدهد: رشد بيماري سرطان در كشورهاي در حال توسعه، هزينه بالاي تشخيصي و درمان، عدمامكان دقيق هزينه براي سالهاي آينده، كمبود نيروي متخصص، عدمبرنامه پيشگيرانه، عدمبرنامه درماني سرطان و نبود پروتكلهاي منطبق با اصول اخلاق پزشكي و اقتصاد سلامت از جمله چالشهاي پيش روي ماست.
وي خاطرنشان ميكند: افزايش هزينهها در دهه اخير در حوزه سلامت موضوع بحث سياستمداران كشورهاي ديگر شده است كه در ايران نيز لازم است به آن پرداخته شود اما بررسيها نشان ميدهد كه اطلاعات كمي از نياز بيماران به دست آمده است.
آمارها دقيق نيستند
البته برنامه ثبت سرطان در ايران چند سالي است كه شروع شده اما هنوز نميتوان براساس آن برآورد دقيقي از ميزان ابتلا و روند كاهش يا افزايش انواع سرطان در ايران داشت و به همين دلايل است كه برنامههاي غربالگري سرطان در كشور بهصورت كامل اجرا نشده است.
به هر حال به گفته كارشناسان درست است كه ما هنوز در ايران آمار درستي از انواع سرطانها نداريم ولي تا حدودي ميدانيم كه برخي از سرطانها در كشور شايع هستند؛ مثلا سرطان مري در مرزهاي شمالي كشور ما بسيار شايع است.
سرطان سينه در خانمها، سرطان معده در مردان و همچنين سرطانهاي مري و لنفوم هم در ايران بسيار بالاست. سرطان معده در اردبيل و سرطان مري در استان گلستان شيوع بيشتري دارد. سرطان لنفوم نيز در استان خراسان بيشتر ديده ميشود و بهطور كلي سرطان خون و لنفوم در غرب آسيا بيش از شرق آسياست. البته اين آمارها هنوز درست و دقيق نيست.
اين در حالي است كه كشورهايي مانند ژاپن از 50 سال پيش برنامه ثبت سرطان را شروع كردند و اكنون برآورد و ارزيابي دقيقي از وضعيت اين بيماري در كشور خود دارند.
عوامل تسهيلكننده ناشناختهاند
علاوه بر اين به عقيده كارشناسان، ما هنوز هم نتوانستيم در برخي مطالعات همهگيريشناسي، عواملي كه تسهيلكننده انواع سرطان هستند مثل نقش سيگار در بروز سرطان ريه يا نقش نوشيدن چاي داغ در بروز سرطان مري و يا تاثير رژيم غذايي در بروز سرطان روده بزرگ را به درستي شناسايي و اعلام كنيم؛
مثلا در مورد سرطان روده بزرگ فقط اين را ميدانيم كه اين نوع سرطان در كشورهاي غربي بهعلت اينكه غذاها كمتر فيبر دارند، بيشتر است و در كشور ما كمتر. البته شايد امروزه شيوع اين نوع سرطان هم در كشور ما بيشتر شده باشدچون امكانات ما در تشخيص سرطان در حال پيشرفت است.
نتيجه اين عدمآگاهي نيز چيزي نيست به غيراز افزايش تعداد مبتلايان. بهطوري كه يكي از عوامل مهمي كه در نتيجه اين افزايش آمار بايد به آن توجه كرد، آسيبي است كه سرطانها به اقتصاد ملي كشور وارد ميكند.
در اين مورد كارشناسان اذعان ميكنند كه در كل، ما برخي هزينههاي مستقيم براي بيماران سرطاني داريم؛ از جمله خدمات تشخيصي و انواع سيتياسكنها و جراحيها و راديوتراپيها و يا بستري در بيمارستان.
تمامي اينها هم براي خانوادهها و هم جامعه هزينهبر است. برخي از هزينهها هم بهطور غيرمستقيم ضررهايي را به اقتصاد جامعه ميزند، چون به هر حال كسي كه مبتلا به سرطان ميشود بهتدريج به فردي ناكارآمد تبديل ميشود كه قسمت عمده وقتش را صرف اقدامات تشخيصي و درماني ميكند و مسلما چنين فردي نميتواند به ايفاي نقش خود در جامعه بپردازد.
افزايش مدام هزينهها
با اين اوصاف ظاهرا هر چقدر كه ميگذرد، فناوري تشخيص سرطان و داروهاي جديدتر نيز هر روز بيشتر ميشود. اين امر ميتواند در افزايش هزينههاي اين بيماران مؤثر باشد.
بهطوري كه بهعنوان مثال 30 سال پيش وقتي كسي دچار سردرد ميشد و به پزشك عمومي مراجعه ميكرد،
درمانآن بسيار سادهتر بود. چون ديگر سيتياسكني وجود نداشت. اما امروز افراد با همين علائم به متخصص مغز و اعصاب مراجعه ميكنند و اقدامات تشخيصي و آزمايشي ديگر بهدنبال هم صورت ميگيرد. در مورد سرطانها هم همينطور است.
ولي سؤال اينجاست كه اصلا ما بودجه خاصي را براي پيشگيري از ابتلا به سرطان اختصاص دادهايم كه حالا بخواهيم نگران وارد شدن ضربه به اقتصاد كشور باشيم؟
به گفته كارشناسان، متأسفانه ما هنوز در جامعه نميدانيم كه اين بيماران چقدر به اقتصاد ملي ضربه وارد ميكنند؛ درحاليكه هنوز هم هزينهاي را براي پيشگيري از انواع سرطانها در كشور اختصاص نداديم.
البته فقط بحث آسيب اقتصادي مطرح نيست چون آسيبهاي رواني كه به فرد مبتلا به سرطان وارد شده و همچنين مشكلات رواني خانواده چنين افرادي نيز كاملا ناديده گرفته ميشود. چون بين شرايط رواني افراد و ابتلا به سرطان ارتباط مستقيمي وجود دارد، مثل استرس.
تا زماني كه انواع استرسها در شرايط غيراستاندارد به افراد تحميل ميشود، بايد منتظر بروز انواع سرطان هم باشيم. پس ميتوانيم بگوييم رواندرماني و كاهش ميزان استرس در بهبود وضعيت افراد مبتلا به سرطان مؤثر است. بهطوري كه در يك مطالعه در تركيه 2 گروه از افرادي كه مبتلا به سرطان بودند و تحت شيميدرماني قرار داشتند، مورد بررسي قرار گرفتند.
در اين مطالعه يك گروه از افراد را از همان اول تحت شيميدرماني قرار داده و گروه دوم را قبل از شروع شيميدرماني تحت درمانهاي رواني قرار دادند. بعد كه نتيجه اثربخشي شيميدرماني بررسي شد، مشخص گرديد كه رواندرماني اثر خيلي خوبي روي شيميدرماني اين افراد داشته است.
در مراكز سرطان اكثر كشورهاي غربي نيز از نظر رواني بيماران را توانمند ميكنند و انواع نقاشيدرماني و موسيقيدرماني در اين مراكز اجرا ميشود. پس بهطور كلي توجه به مسائل روحي رواني و توانمندسازي رواني بسيار مهم است چون اصلا نميتوان گفت كسي كه سرطان گرفته ديگر راهي براي درمان ندارد.