بيماری- سميه شرافتي:
ميگويند هر سال حدود ۳۰ هزار نفر در كشور بر اثر ابتلا به سرطان جان خود را از دست ميدهند.
ميگويند سالانه حدود ۷۰ هزار مورد جديد به آمار مبتلايان به سرطان در كشور افزوده ميشود. به گفته كارشناسان بر اساس آمار موجود هم پيشبيني ميشود كه تقريبا ۲۰۰هزار نفر در كشور مبتلا به يكي از انواع مختلف سرطان باشند.
وزارت بهداشت اعلام ميكندكه بهطور متوسط در هر ۱۰۰هزار نفر جمعيت در هر سال حدود ۱۰۰مورد به سرطان مبتلا ميشوند و متوسط جهاني اين آمار بهصورت ۱۴۳نفر در ۱۰۰هزار نفر است.
با وجود همه اين آمارها، كارشناسان ميگويند: مهمترين چالشهاي ما در مورد بيماري سرطان اين است كه با وجود گسترش و اهميت اين بيماري، هنوز يك انستيتو ملي سرطان كه راهبردهاي كلي براي مقابله با سرطان در كشور ما را تعيين كند، نداريم.
البته برنامه ثبت سرطان در ايران چند سالي است كه شروع شده اما هنوز نميتوان بر اساس آن برآورد دقيقي از ميزان ابتلا و روند كاهش يا افزايش انواع سرطان در ايران داشت و به همين دلايل است كه برنامههاي غربالگري سرطان در كشور به صورت كامل اجرا نشده است.
به بهانه كنگره آموزههاي نوين علمي در پيشگيري، تشخيص و درمان سرطان، كه توسط بنياد امور بيماريهاي خاص برگزار شد، با دكتر حميد رضايي، مشاور رياست بنياد امور بيماريهاي خاص و دبير اجرايي اين كنگره در اين رابطه به گفتوگو نشستيم.
- آقاي دكتر، اگر تا به حال آمار دقيقي از بيماران سرطاني نداشتهايم، پس چطور ميتوانيم به ارزيابي شايعترين سرطانها در كشور بپردازيم؟
به هر حال درست است كه ما هنوز در كشورمان آمار درستي از انواع سرطانها نداريم ولي تا حدودي ميدانيم كه يكسري از سرطانها در كشور شايع هستند؛ مثلا سرطان مري در مرزهاي شمالي كشور ما بسيار شايع است.
سرطان سينه در خانمها، سرطان معده در مردان و همچنين سرطانهاي مري و لنفوم هم در ايران بسيار بالاست، سرطان معده در اردبيل و سرطان مري در استان گلستان شيوع بيشتري دارد، سرطان لنفوم در استان خراسان نيز بيشتر ديده ميشود و به طور كلي سرطان خون و لنف در غرب آسيا بيش از شرق آسياست.
ولي تاكيد ميكنم كه آمارها هنوز درست و دقيق نيستند. اين در حالي است كه كشورهايي مانند ژاپن از 50 سال پيش برنامه ثبت سرطان را شروع كردند و اكنون برآورد و ارزيابي دقيقي از وضعيت اين بيماري در كشور خود دارند.
- در مورد عوامل تسهيلكننده سرطانها چطور؟ اين عوامل شناخته شدهاند؟
نه، هنوز هم نتوانستيم در يك سري مطالعات همهگيريشناسي، عواملي كه تسهيلكننده انواع سرطان هستند مثل نقش سيگار در بروز سرطان ريه يا نقش نوشيدن چاي داغ در بروز سرطان مري و يا تاثير رژيم غذايي در بروز سرطان روده بزرگ را به درستي شناسايي و اعلام كنيم؛ مثلا در مورد سرطان روده بزرگ فقط اين را ميدانيم كه اين نوع سرطان در كشورهاي غربي به علت اينكه غذاها كمتر فيبر دارند، بيشتر است و در كشور ما كمتر. البته شايد امروزه شيوع اين نوع سرطان هم در كشور ما بيشتر شده چون امكانات تشخيصي ما در تشخيص سرطان در حال پيشرفت هستند.
يعني ميخواهيد بگوييد در مورد تمام عوامل موثر در ايجاد سرطان آگاهيمان اندك است؟
نه همه عوامل. يكي از مواردي كه بايد به آن بيشتر توجه كرد اين است كه در بدن ما به طور طبيعي سلولهاي سرطاني به وجود ميآيند، ولي مهم اين است كه سيستم ايمني بدن ما تا چه حد ميتواند با اين سلولها مبارزه كند.
اگر فردي با يك عامل محيطي مثل تغذيه نامناسب از سيستم ايمني ضعيف برخوردار است يا كسي كه به علت ورود به دوران ميانسالي و يا گرفتار شدن به يك بيماري سيستم ايمني بدنش دچار ضعف شده، اين سيستم ضعيف به تومورهاي سرطاني فرصت ميدهند كه رشد كنند، يا حتي افرادي كه مبتلا به ويروس ايدز شدهاند، به علت نقص در سيستم ايمني به انواع سرطانها مبتلا ميشوند. اين موارد حتي به مبتلايان به سرطان به درستي آموزش داده نميشود.
- خب، نتيجه اين عدم آگاهي چيست؟
افزايش تعداد مبتلايان. ببينيد، يكي از عوامل مهمي كه در نتيجه اين افزايش آمار بايد به آن توجه كرد، آسيبي است كه سرطانها به اقتصاد ملي كشور وارد ميكنند.
- منظورتان هزينههايي است كه در نتيجه ابتلا به اين بيماري به كشور تحميل ميشود؟
بله، در كل ما يكسري هزينههاي مستقيم براي بيماران سرطاني داريم؛ از جمله خدمات تشخيصي و انواع سيتياسكنها و جراحيها و راديوتراپيها و يا بستري در بيمارستان. تمام اينها هم براي خانوادهها و هم جامعه هزينهبر است يكسري از هزينهها هم به طور غير مستقيم ضررهايي را به اقتصاد جامعه ميزنند چون به هر حال كسي كه مبتلا به سرطان ميشود به تدريج به فردي ناكارآمد تبديل ميشود كه قسمت عمده وقتش را صرف اقدامات تشخيصي و درماني ميكند و مسلما چنين فردي نميتواند به ايفاي نقش خود در جامعه بپردازد.
- آقاي دكتر، هر چقدر كه ميگذرد فناوري تشخيص سرطان و داروهاي جديدتر نيز هر روز بيشتر ميشوند. اين امر ميتواند در افزايش هزينههاي اين بيماران موثر باشد؟
كاملا همينطور است. 30 سال پيش وقتي كسي دچار سردرد ميشد و به پزشك عمومي مراجعه ميكرد، درمانها بسيار سادهتر بودند چون ديگر سيتياسكني وجود نداشت اما امروز افراد با همين علائم به متخصص مغز و اعصاب مراجعه ميكنند و اقدامات تشخيصي و آزمايشي ديگر به دنبال هم صورت ميگيرد. در مورد سرطانها هم همينطور است.
- خب اصلا ما بودجه خاصي را براي پيشگيري از ابتلا به سرطان اختصاص داديم كه حالا بخواهيم نگران وارد شدن ضربه به اقتصاد كشور باشيم؟
متاسفانه ما هنوز در جامعه نميدانيم كه اين بيماران چقدر دارند به اقتصاد ملي ضربه وارد ميكنند، در حاليكه هنوز هم هزينهاي را براي پيشگيري از انواع سرطانها در كشور اختصاص نداديم. البته فقط بحث آسيب اقتصادي مطرح نيست، آسيبهاي روانياي كه به فرد مبتلا به سرطان وارد شده و همچنين مشكلات رواني خانواده وارد چنين افرادي نيز كاملا ناديده گرفته ميشود.
چون بين شرايط رواني افراد و ابتلا به سرطان ارتباط مستقيمي وجود دارد مثل استرس. تا زماني كه انواع استرسها در شرايط غير استاندارد به افراد تحميل ميشود، بايد منتظر بروز انواع سرطان هم باشيم.
- پس ميتوانيم بگوييم رواندرماني و كاهش ميزان استرس در بهبود وضعيت افراد مبتلا به سرطان موثر است؟
100درصد. ببينيد، در يك مطالعه در تركيه 2 سري از افراد كه مبتلا به سرطان بودند و تحت شيميدرماني قرار داشتند، مورد بررسي قرار گرفتند. در اين مطالعه يك گروه از افراد را از همان اول تحت شيميدرماني قرار داده و گروه دوم را قبل از شروع شيميدرماني تحت درمانهاي رواني قرار دادند. بعد كه نتيجه اثربخشي شيميدرماني بررسي شد، مشخص شد كه رواندرماني اثر خيلي خوبي روي شيميدرماني اين افراد داشته است.
در مراكز سرطان اكثر كشورهاي غربي نيز از نظر رواني بيماران را توانمند ميكنند و انواع نقاشيدرماني، موسيقيدرماني و ... در اين مراكز اجرا ميشود. در كل ميخواهم بگويم توجه به مسائل روحي رواني و توانمندسازي رواني بسيار مهم است چون اصلا نميتوان گفت كسي كه سرطان گرفته ديگر راهي براي درمان ندارد.
- آقاي دكتر، ميشود نگاهي هم به ميزان پيشرفت در بهبود شرايط بيماران سرطاني در كشور خودمان داشته باشيم؟
در ارتباط با وضعيت درمان سرطان در ايران، ما در دنيا در موقعيت مطلوبي قرار داريم چون دانشجويان ما در اين رابطه به خوبي تربيت شدند. البته ممكن است در در اختيار داشتن يكسري از فناوريها مشكل داشته باشيم ولي دانش پزشكيمان در اين زمينه نقصي ندارد.
- و اين نقص در زمينه فناوريها تا چه حد مشكلزاست؟
ببينيد، ما در علم پزشكي و در رابطه با معالجات بيماران با 2 مكتب روبهرو هستيم؛ يكي مكتب فرانسوي و ديگري مكتب آمريكايي. مكتب فرانسوي مكتبي بوده كه بيشتر روي معاينات باليني تمركز ميكرده بر خلاف مكتب آمريكايي كه روي آزمايشهاي پاراكلينيكي بيماران متمركز است.
پزشكان قديمي ما طبق مكتب فرانسوي تربيت شدند اما امروزه روش پزشكي آمريكا در همه جاي دنيا توسعه پيدا ميكند و ما هم چارهاي نداريم كه از اين روش هم استفاده كنيم البته در كنار مكتب فرانسوي. يعني روش ما در درمان اين بيماران تركيبي از اين 2 مكتب است.